پاسخ به شبهات اعتقادی | ||
بخش دوم: دین و نبوت فصل سوم: شبهات مرتبط با شخصیت و نبوت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) پس از بیان شبهات مربوط به نبوت عامه، نوبت میرسد به بررسی شبهات نبوت خاصه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و نقد اسلام. بخشی از این شبهات به بیان اشکالات و اعتراضاتی درباره شخصیت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) و ادعای نبوت ایشان اختصاص دارد که در این فصل به بررسی آنها میپردازیم و بخش دیگر که به شبهات مرتبط با قرآن کریم اختصاص دارد در فصل بعد مطرح خواهد شد.
1ـ اتهام بیماری روانی بر اساس آنچه در تاریخ نقل شده و قرآن نیز بارها به آن اشاره کرده، مخالفان پیامبر وی را فردی دیوانه، جنزده و کاهن خطاب میکردند. این موضوع نشان میدهد او واقعاً دچار چنین مشکلاتی بوده و بر اثر همین بیماری خیال میکرده به او وحی میشود. حالتهایی چون از حال رفتن و غش کردن او در هنگامی که تصور میکرد به او وحی شده است نیز در متون اسلامی نقل شده که این فرضیه را تأیید میکند.
پاسخ: حالات غیرعادی بهمعنی بیماری نیست. گاهی یک مشکل یا محدودیت که همگانی شده باشد طبیعی بهنظر میرسد و کسانی که آن حالت را ندارند، غیرعادی و بیمار شمرده میشوند. چهبسا حالاتی که برای یک فرد وارسته و متصل به ماوراء طبیعت پیش میآید ناشی از سنگینی وحی و امور ماورایی باشد. دیوانه و کاهن خطاب شدن پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از سوی دشمنان و مخالفان ایشان نیز موضوعی جدید و عجیب نیست. چرا که معمولاً در دورههای گوناگون تاریخ و در بسیاری از جوامع، افراد فرهیخته را که افق دید بالاتری از عموم مردم داشتهاند، دیوانه نامیدهاند. اینکه دشمنان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) او را دیوانه خطاب میکردند و به ایشان نسبتهای ناروا میدادند، دلیلی بر درستی این نسبتها نیست، بلکه نشانه دشمنی و بیاخلاقی آنهاست.
2ـ بیمعجزه بودن پیامبر یکی دیگر از دلایلی که برای اثبات نادرست بودن ادعای نبوت محمد ارائه شده، ناتوانی او از ارائه معجزه است. در صورتی که وی واقعاً پیامبر میبود، قرآن باید همانگونه که به معجزات دیگر انبیا پرداخته، به اعجازها یا دستکم یکی از معجزات وی اشاره میکرد، حال آنکه نهتنها در قرآن صحبتی از معجزات او بهمیان نیامده، بلکه دقیقاً برعکس، قرآن بهوضوح اشاره میکند که ایشان فردی معمولی است و معجزهای ندارد. در قرآن آیاتی وجود دارد که عجز ایشان را در مقابل درخواستهای معجزه از سوی مردم نشان میدهد و این وقایع را میتوان با گوشههایی از تاریخ اسلام تطبیق داد.
پاسخ: همانگونه که در مباحث مربوط به معجزه بیان شد، آنچه در پذیرش یا رد ادعای پیامبران اهمیت دارد، اطمینان قلبی و قانع شدن کسانی است که با این ادعا مواجه میشوند. بنا بر این در جایی که با هر دلیل و قرینه دیگری این اطمینان بهوجود آمده باشد و افرادی که درخواست معجزه میکنند، نه از سر حقطلبی، بلکه بر اساس لجاجت و عناد و سرگرمی چنین چیزی را بخواهند، پاسخ مثبت نخواهند گرفت. همانگونه که درخواست معجزه در جایی که هدف از آن، تبدیل امور خارقالعاده به روالی عادی و ایجاد اجبار در ایمان آوردن باشد نیز مخالف سنتهای الهی است. چرا که هدف پیامبران این نبوده که کسی را بهاجبار هدایت کنند، بلکه تلاش آنها برای زمینهسازی ارائه طریق و فراهم ساختن شرایط انتخاب و امتحان بوده است. در آن دوران، شناختی که از روحیات و سلامت نفس پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) وجود داشته، در کنار کتاب معجزهآسای آن حضرت، افراد منصف و بیطرف را به خضوع و پذیرش حقانیت ایشان وامیداشته است. بر فرض اگر کسانی با این مقدار قانع نشده باشند، بر اساس نقلهای تاریخی مسلمانان، آن حضرت معجزات متعددی ارائه کردهاند که طبیعی است این نقلها از سوی غیرمسلمانان پذیرفته نشود، ولی به هر حال همین امور در آن دوران موجب گسترش سریع حامیان آن حضرت شده است. اینکه قرآن به معجزات دیگر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) اشاره نکرده یا برخی از آنها را مبهم و سربسته مورد اشاره قرار داده، از آن روست که بیان چنین مطالبی برای مخاطبانی که نسبت به حقانیت آن حضرت اطمینان یافته بودند، حاوی نکتهای جدید نبوده و برای مخالفان نسلهای بعد نیز ادعایی بیدلیل جلوه میکرده است. پاسخ منفی قرآن به درخواستهای معجزه نیز تأکیدی بر روشن شدن حق برای مخاطبان لجوج است. در شرایط حاضر، تنها راهی که برای بررسی صداقت و حقانیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در اختیار ماست، مطالعه کتاب و آموزههای او و شناخت شخصیت و اخلاق آن بزرگوار است. اگر این بررسی موجب اطمینان شد، عقل و وجدان ما پیروی از ایشان را ضروری میشمرد، و اگر چنین اطمینانی بهدست نیامد، در این باره مسئولیتی نخواهیم داشت.
3ـ کودکآزاری پیامبر وقتی زندگی محمد را بررسی میکنیم، رفتارها و روحیاتی از او میبینیم که موجب سلب اطمینان و بدبینی به او میشود و به ما اجازه ایمان آوردن به او را نمیدهد. یکی از این رفتارها، کودکآزادی او و رابطه جنسی با کودکان است. بر اساس آنچه در منابع اسلامی نقل شده است، پیامبر اسلام وقتی عایشه شش سال سن داشت با او ازدواج کرد و وقتی وی به سن 9 سالگی رسید با او همبستر شد. تحلیل این موضوع بسیار دشوار است که چگونه ممکن است فردی 54 ساله که خود را پیامبر خدا میخواند بتواند با کودکی 9 ساله ازدواج کند و نسبت به او احساس داشته باشد؟ ممکن است مسلمانان برای توجیه این موضوع، آن را به فرهنگ و شرایط زمانه ربط دهند، ولی بر فرض که چنین فرهنگی در آن زمان رایج بوده، یک پیامبر نباید از آن تبعیت میکرد و وظیفه او این بود که با رفتارهای غیراخلاقی مبارزه کند.
پاسخ: کسی که با شخصیت و روحیه اخلاقی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) آشنایی داشته باشد، بهخوبی میداند که هرگز نمیتوان ایشان را به بیاخلاقی و آزار کسی متهم کرد. در موضوع ازدواج ایشان با عایشه، علاوه بر ضرورت توجه به شرایط زمانی و مکانی و میهم بودن بسیاری از نکات تاریخی، باید به جنبههای سیاسی اجتماعی این جریان نیز توجه داشت. سنت ازدواج در آن روزگار بر اساس آداب و سنتهای قبیلهای بوده و انگیزه اصلی در بسیاری از ازدواجها بیش از هرچیز، تحکیم دوستی با پدر و خانواده عروس بوده است. بنابر این با توجه به شرایط دشوار صدر اسلام، این ازدواج را میتوانیم حرکتی سیاسی بدانیم. زیرا آن حضرت از طرف دشمنانی سرسخت همچون ابولهب و ابوجهل تحت فشار بودند و به حمایت قبایل و گروههای بیشتری نیاز داشتند. از آنجا که ابوبکر فردی جاافتاده بود و نفوذ قبیلهای او میتوانست به بهبود شرایط کمک کند، چهبسا چنین ازدواجی بهمصلحت اسلام بوده و در عرف و شرایط آن دوران نیز کاری غیراخلاقی و ناپسند شمرده نمیشده است. به هر حال مسائل هر زمان و مکانی را باید با توجه به معیارها و استانداردهای همان زمان و مکان بررسی کرد، نه با توجه به معیارها و استانداردهای دیگر زمانها و مکانها. در موضوع ازدواج با دختران کمسن نیز فرهنگها و شرایط گوناگون، اخلاقی یا غیراخلاقی بودن آن را تعیین میکند و اینگونه نیست که چنین کاری ذاتاً و از نظر متخصصان و عقلای همه دورانها ناپسند باشد. اما اگر فرض کنیم چنین بوده باشد نیز باید توجه داشت که مبارزه با رسوم نادرست، بهصورت دفعی و یکباره ممکن نیست و پیامبر با بسیاری از رسوم زمان خود که در تضاد با اهداف و اصول تربیتی و معنوی اسلام نبود، مخالفت نکردند و با واقعگرایی با آنها روبرو شدند تا کمکم از طریق فرهنگسازی، ریشههای آن را اصلاح کنند و در درازمدت، نتایج بهتر و ماندگارتری را بگیرند. شیوه مبارزه اسلام با بردهداری و لغو تدریجی این رسم پذیرفتهشده که تا سالهای اخیر در کشورهای پیشرفته نیز اخلاقی تلقی میشد، نمونهای از این حقیقت است.
4ـ ازدواجهای متعدد پیامبر یکی دیگر از رفتارها و روحیات غیراخلاقی محمد، ازدواجهای اوست. زنان متعدد پیامبر نشان میدهد او فردی هوسران بوده و هدفی جز ارضای امیال خود نداشته است. چنین شخصیتی شایسته پیامبری خدا نیست.
پاسخ: بیشتر ازدواجهای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) جنبه نمادین، سیاسی و اجتماعی داشته و برای تحکیم روابط با برخی افراد یا حمایت از برخی زنان بوده است. ضمن اینکه این شیوه ازدواج در فرهنگ و شرایط آن دوران، کاری غیر اخلاقی و نامتعارف شمرده نمیشده و برای قضاوت درباره اینگونه مسائل باید عرف و اقتضای زمان و مکان را نیز در نظر گرفت.
یکی از نشانههایی که میتواند مؤیدی بر روحیه اخلاقی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و متفاوت بودن انگیزه ازدواجهای ایشان باشد، شرایط آن حضرت در دوران زندگی با نخستین همسرشان است. ایشان در سن 25 سالگی با حضرت خدیجه ازدواج کردند و تا زمانی که آن بانوی وفادار و فداکار زنده بود، با هیچ زن دیگری ازدواج نکردند. اگر پیامبر اکرم فردی شهوتران بود، با زنی بزرگتر از خود ازدواج نمیکرد و در جامعهای که چند همسری در آن عادی شمرده میشد، تا آخرین لحظه به او وفادار نمیماند. [ شنبه 95/11/9 ] [ 8:19 عصر ] [ asadi ]
[ نظرات () ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |